کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : علیرضا خاکساری     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن     قالب شعر : غزل    

رسیده جـان به لب اطهـرت؛ اَبَالهادی            نشـسته پیک اجل در بَـرَت؛ اَبَالهادی!

دوباره قصۀ زهر و دوبـاره نامـردی            کـبـود شد هـمۀ پـیـکـرت؛ اَبَـالهـادی!


لباس شمر به تَن کرد و منع آبت کرد            چه کرد با دل تو هـمسرت؛ اَبَالهادی!

شبـیه فـاطمه دستی گرفته ای به کـمر            مگر خدای نکرده پَرَت ...؛ ابالهادی!

میان حجرۀ در بسته دست و پا زدی و            بـریـده شـد نـفـس آخـرت؛ اَبَالـهـادی!

اگر چه زهر به آتش کشیده جسمت را            ولی بـریـده نشد حـنجـرت؛ اَبَالهـادی

دگر به زیر سُـم اسب های تازه نَـفَـس            نـدیـد جـسم تو را دخـتـرت؛ اَبَالهادی!

اگر چه دور و برت خیره سر فراوان بود            ولی نـظاره نشد خـواهـرت؛ اَبَالهادی

چه خوب شد که در آن همهمه کسی نرسید            برای غـارت انـگـشـتـرت؛ اَبَالـهـادی

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

مـدام هـلهـلـه شد تا صـدای تو نـرسـد            صدای خـستۀ بی جوهـرت؛ اَبَالهادی!

کـنـیـزها بدنت را کِـشان کِشان بردند            گرفـتـه بر لـبـۀ در سَـرَت؛ اَبَالهـادی!

سـه روز بـر تَن تو آفـتـاب می تـابـیـد            ولی بـریـده نشد حـنجـرت؛ اَبَالهـادی!

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : امیر عظیمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

تویی که جود و عطا بر امام‌ها داری            چقدر لطف و سخاوت برای ما داری؟!

جـواد فـاطمه ارث از کـریم او بردی            غـریب خانه شدن را ز مجـتبی داری


اگر که زهر زمینت زده است، می‌دانم            به سینه مثل حسن داغ کوچه را داری

شرار زهر لبت را چـقـدر خشکـانده!            به حجره روضۀ عطشان کربلا داری

سـلام ای تن بی‌سـر، سـر بـدون بـدن            چرا گوشۀ دیـر و به نیـزه جا داری؟

تو روی نیزه حواست به عمه‌ها بوده            تو سایـه بر سـر بـی سایـبان ما داری

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

صدای هـلهله و رقـص و پایکـوبی ها            نمی‌گذاشت بگویی به دل چه‌ها داری

تنت رها شده است پشت بام خانه، بناست            سه روز روضۀ ارباب را به پا داری

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مستند نبودن داستان تنور خولی و مغایرت با روایات معتبر؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور اجتناب از گناه تحریف وقایع عاشورا؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ زیرا در روایات معتبر کتب تاریخ الامم والملوک ج ۵ ص ۴۵۵؛ الکامل فی‌التّاریخ ج ۱۱ ص ۱۹۲؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۱۰۱؛ مُثیرُالأحْزان ص ۲۸۸؛ مَناقِبِ آلِ ابیطالب ج ۴ ص ۶۰؛ بحارالأنوار ج ۴۵ ص ۱۲۵؛  جلاءالعیون ص ۵۹۸؛ منتهی الآمال ۴۷۴؛ نفس المهموم ص ۵۱۷؛ مقتل جامع ج۲ ص ۳۴؛ مقتل امام حسین ۲۰۹؛ تصریح شده است که خولی سر را در کنج یات و در زیر تشتی قرار دادند، موضوع تنور خولی برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضة الشهدا تحریف شده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

سـلام ای تن بی‌سـر، سـر بـدون بـدن            چرا درون تنور و به نیزه جا داری؟

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : علی سپهری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مثنوی

وقتش رسیده است که عرض ادب کنیم            وقـتـش رسیده حال بکـایی طلب کنیم

وقت عزا و گریه و اندوه و ماتم است            امـشب عـزای اشـرف اولاد آدم است


شور قـیامت است که گـویا به پا شده            زیرا عـزای حضرت ابن الرضا شده

او که برای عـالـم و آدم طـبـیب بـود            حتی میان خـانۀ خود هـم غـریب بود

خواهر نداشت تا برسد پیش پیکـرش            مـادر نبود تا که کـند گـریه در برش

از درد زهـر کل تـنـش تـیر می‌کشید            خونابه از لبش به کف حجره می‌چکید

در لحظه‌های آخر خود بی شکیب بود            او غصه‌دار روضۀ شیب الخضیب بود

با اینکه تشنه بود ولی نیزه‌ای نخورد            در بـام خانه پـیرهـنـش را کسی نبرد

شکر خـدا که دخـتر او را کـسی نزد            با کعب نیـزه خواهر او را کسی نزد

خیلی حـسین در ته گـودال خسته بود            قاتـل به روی سیـنـۀ آقا نـشـسـته بود

شمر از صدای نـالۀ زهـرا حـیا نکرد            در قـتـلگاه گـیـسوی او را رهـا نکرد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

امـا امـان ز ظـلـم و جـفـای کـنـیـزها            گـم شد صداش بـین صدای کـنـیـزها

در وقت احتضار کسی کف نمی‌زنند            هنگام دست و پا زدنش دف نمی‌زنند

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : ناشناس نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

ای که بر جودت سلیمان نبی رو می‌زند           محضرت خیل ملک هر لحظه زانو می‌زند

صحن و ایوان تو را جبرییل جارو می‌زند           شمع عمرت در جوانی از چه سوسو می‌زند


بار دیگر شعله در محصول جان افتاده است

در تـبار مرتضی داغ جـوان افتاده است

ذکـر مظلـومیّـتت در شهر پُـر آوازه شد           در جوانی رشتۀ عمر تو بی شیرازه شد

زهری آمد رخنه کرد و درد بی اندازه شد           زخـم‌هـای کـهـنـۀ آل پـیـمـبـر تـازه شـد

بـاز یا رب بی وفـاییِ زنی در اهل بیت

روضه‌های مجتبی و زهر همسر، اهل بیت

زهر گاهی چند سالی با جگر سر می‌کند           رفته رفته مرغ روحت را کبوتر می‌کند

گاه زهری در جگرها کار خنجر می‌کند           قـلب ها را پاره و جان را مکـدّر می‌کند

در دلت آقای من این زهر کار دشنه کرد

مثل جدّت، لحظۀ آخر تو را لب تشنه کرد

مثل جـدّت، لحـظۀ آخـر تنت بی‌تاب شد           تشنه بودی و لبت محتاج قـدری آب شد

آب هم چون کربلا در خانه‌ات نایاب شد           ذکر لبهایت"علی این تشنه را دریاب" شد

وقت مردن، جرعه آبی بر جگرها خوشتر است

آب خوردن اصلاً از دست پسرها خوشتر است

سایه سار پیکرت، بال کبوتـرهای شهر           گریه‌کن‌های غمت، چشمان مادرهای شهر

سینه‌زن‌های شما دستان خواهرهای شهر           پیکـر تو دفـن شد ماننـد پیکـرهای شهر

کربلا امّا تنی عریان به روی خاک ماند

داغ یک سینه زنی در سیـنۀ افلاک ماند

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مغایرت با مضامین زیارت جامعۀ کبیره « وَ وَرَثَةِ الْأَنْبِياءِ، وَسُلالَةَ النَّبِيِّينَ، وَصَفْوَةَ الْمُرْسَلِينَ » و عدم رعایت شأن انبیا؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و پیروی از فرامین و آموزه‌های ائمّه، بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

ای که بر جودت سلیمان نبی رو می‌زند           روبروی گـنـبد تو نـوح زانو می زند

زبانحال امام جواد علیه‌السلام ( مدح و مرثیه)

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن قالب شعر : مربع ترکیب

کیستم من هفت چرخ نور را شمس الضحّایم           مظهـر جـود خـدا، شمع وجود مصطفایم

سـرو بـاغ آرزوهـای عـلـیِّ مـرتـضـایـم           قلب قرآن، رکن دین، روح خرد، جان دعایم


بحر علم و کوه حلم و دست جود کـبریایم

من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابن‌ِالرّضایم

من به ملک جان و ملک دین و ملک دل زعیمم           من کتاب الله را طاها و نور و حا و میمم

من به چشم اهل معنی وجه رحمان الرّحیمم           من به خیل سالکان حقّ صراط مستقیمم

من چـراغ و چـشم سلطان سریر ارتضایم

من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابن‌ِالرّضایم

بـوی عـطر جنّت آید از غـبار کاظـمـینم           از سنـین کـودکی فـرمانـروای عـالـمـینم

هفت خورشید سپهر معرفت را نور عینم           پای تا سر مجتبی، سر تا به پا جدّم حسینم

باب هـادی نـازنـین فرزند مصباح الهُـدایم

من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابن‌ِالرّضایم

من به زنجیر محبّت قـلب عالم را گرفتم           در کـرامت ارث آبای مکـرّم را گـرفـتم

در بیان از اهل منطق فرصت دم را گرفتم           جان مأمون، قدرت یحیی بن اکثم را گرفتم

گه به استـدلال محکـم، گـاه با نطق رسایم

من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابن‌ِالرّضایم

در فضا مأمون یکی بازِ شکاری کرد راهی           ماهیی را صید کرد از دامنِ ابـر سیاهی

بود قصدش امتحـان از مخـزن سرّ الهی           گفتمش از ابر و تبخیر و هوا و صید ماهی

داد هـوش از دست پـیش دانـش بی‌انتهـایم

من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابن‌ِالرّضایم

من امام کلّ خلقت بوده‌ام پیش از ولادت           من زعیمم کشتی توحید را بعد از شهادت

ابر و موج و بحر و ماهی داده بر فضلم شهادت           عادتم جود و کرامت بوده در اوج سیادت

هم کرامـت سائل و هم جود می‌باشد گدایم

من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابن‌ِالرّضایم

صحـبتم زنگ غـم از آئیـنۀ دل می‌زداید           صورتم در چشم اهل دل خدا را می‌نماید

خنده‌ام باب جنان را بر خلایق می‌گشاید           چشمم از ریحانه، حُسنم از رضا دل می‌رباید

جان شیعه زنده می‌گردد به صحن با صفایم

من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابن‌ِالرّضایم

من به خلق آسمان، اهل زمین باب المرادم           من فروغ دیدۀ خـیـرالـنّسا، خـیر العـبـادم

من به خیل دوستان و شیعیان زاد المعادم           من کریمم من عطوفم من رئوفم من جوادم

من به وقـت جـود با بیگـانگان هم آشنـایم

من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابن‌ِالرّضایم

سالها سوزِ درونِ خسته شمع محـفلم شد           از جفا و فـتنۀ عـبّاسیان خون بر دلم شد

عاقبت در خانۀ دربـسته یـارم قـاتـلم شد           در جوانی با شرار زهـر حلّ مشکلم شد

من که از خلق زمین و آسمان مشکل گشایم

من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابن‌ِالرّضایم

گشت از زهر ستم یک باره قلبم پاره پاره           سوخـتم تا شد نفس در سینۀ تنگم شراره

ظلم مأمون شد به دست دخترش اجرا دوباره           رنج ها بُـردم دمـادم فـتـنه‌ها دیـدم هماره

در سرا، جان دادم و شد عالمی ماتم سرایم

من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابن‌ِالرّضایم

سالها پیوسته کوه غم به روی شانه بُردم           شد دلم دریای خون از خونِ دل‌هایی که خوردم

همچو گل کز شاخه می‌گردد جدا کم کم فسرده           مثل بابایم رضا در شهر غربت جان سپردم

قـاتـل نامهـربان هم گشت گـریان از برایم

من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابن‌ِالرّضایم

گـل در ایّام بهاران مثل من پرپر نگردد           همسری مسموم زهر کینۀ همسر نگردد

مثل من در خانه یاری بی‌کس و یاور نگردد           وای بر چشمی که بر مظلومی من تر نگردد

سوز و شور و اشگ میثم شد همه وقف عزایم

من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابن‌ِالرّضایم

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایتها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» حتی سایت نخل میثم بصورت زیر آمده که احتمالا غلط تایپی می باشد لذا جهت رفع نقص اصلاح شد

من به ملک جان و ملک دین و ملک دا رعیمم           من کتاب الله را طاها و نور و حا و میمم

در فضا مأمون یکی بازِ شکاری کرد راهی           ماهیی را صید کرد از دامن ابر و سیاهی

هـم کـرامت و هـم جود می‌باشـد گـدایـم           من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابن‌ِالرّضایم

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمود مربوبی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : چهارپاره

خـاکـستـر وجـود مـرا می‌دهـد به بـاد            سنگـیـنی عـزای تو یا حـضرت جواد

تشنه، میان خانۀ خود دست و پا زدی            یک جرعه آب، همسر تو، دست تو نداد


زهری که ذرّه ذرّه تنت را مذاب کرد            خونی به قلب فـاطمه و بـوتـراب کرد

سوزانده تر ز زهر جفا، ظلم همسر است            غربت میان خـانه، دلت را کـباب کرد

پاره جگر شدی و کنارت طبیب نیست            اینجا کسی به فکر امام غـریب نیست

وقتی که پای بغض علی در میان بُوَد            زهر و جفا و کینۀ همسر عجیب نیست

گر چه به لب رسیده نفس های آخـرت            لب تشنه ای، شبـیـه لـب جـدّ اطهـرت

امـا هــنـوز یــاد گــل یــاس پــرپـری            یـاد مــدیــنـه کـرده ای و یـاد مــادرت

شکر خدا که دور و برت خواهری نبود            در وقت دست و پا زدنت، مادری نبود

شکر خـدا کـنیـزکی از نـسل سـاربان            آنجـا به فکـر غـارت انگـشتـری نبود

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر تغییر داده شد

وقتی که پای بغض علی در میان بُوَد            جسم امام و هلهله، اصلاً عجیب نیست

بندهای زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر؛ همچنین عدم رعایت توصیه های علما و مراجع مبنی بر پرهیز از بازگو کردن روضه های مکشوف و رعایت شأن اهل بیت« در بند دوم و سوم » حذف گردید، لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان و به پشت بام بردن بدن امام و .... در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

در پیچ و تاب بودی و می‌دید ام فضل            بر اشک و ناله های تو خندید ام فضل

گرچه کنار جسم تو در رقص و شادی است            دیـگـر سـر تو را که نـبـرّیـد ام فـضل

************************

هـم نـیـت بــریـدن زیـر گــلـو نـکـرد            هم نیـزه بر لب و دهـن تو فـرو نکرد

خـنـدید بر نوای جگـر سـوز تو، ولی            با پای خویش، جسم تو را زیر و رو نکرد

************************

خوب است اسیر نیزه و خنجر نمی‌شوی            بی پیـرهـن در این دم آخـر نمی‌شوی

دست کسی نخورده به گیسوی دخترت            دلـواپـس کـشیـدن مـعـجـر نـمی‌شـوی

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمد مهدى عبدالهى نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

كـبـوتـرانه نگـاهش به سمت بـالا بود            سفـر بـراى دل خـستـه اش مـهـیّـا بود

کسی که عـالـم هـستی طُـفـیـل او باشد            میان خانه خود هم غـریب و تنهـا بود


خـزان، كـنار نفـس هاى او قـدم مى زد            بهـار، گـمشده در چـشم هاى دریـا بود

چه حس و حال عجیبى دوباره باران داشت            كه سوز حـنجره از ناله اش هویدا بود

نماز غـربت خود را شكسته برپا كرد            اگرچه یك دلِ سیـر آشنـاى غـم ها بود

در آن فضاى نفـس گـیر بى وفـایى ها            كه انعكاس صدایش به حجره پیدا بود

خدای جود و کرم، لحـظه هـاى آخر را            مـیان بـستـر خود بى قـرارِ زهـرا بود

چراغ عـاطفه با موج اشك روشن شد            نگـاه ماه نهم، سمت عـرش اعـلى بود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید زیرا تشبیه امام به کبوتر تشبیه زیبایی نیست ضمن اینکه مصرع دوم پاسخ مصرع اول نیست و این ضعف شعری محسوب می شود

كبوترى كه فقط شوق پَر كشیدن داشت            میان خانه خود هم غـریب و تنهـا بود

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

مراد اهـل نـظر، لحـظه هـاى آخـر را            مـیان بـستـر خود بى قـرارِ زهـرا بود

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : نوید طاهری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

با دلی پُر غم سیه پوش عزایت می شوم           آستـان بـوس حـریم با صفـایت می شوم

از دعای حضرت زهرا و لطف بی حَدش           باز هم مهمان بَزم روضه هایت می شوم


تا که حرف از کاظمین و مرقد تو می شود           شکر حق بَدجور دلتنگ هوایت می شوم

چشم را می بَندم و همراه کفترهای طوس           زائر بـارانی صحـن و سـرایت می شوم

پشت سر باب الجَواد و روبرو باب المُراد           هر طرف رو می کنم غرق عطایت می شوم

پَرشکسته میکِشم خود را به سمت و سوی تو           مُعتکف در گوشۀ ایوان طلایت می شوم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ضعف محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

تا که حرف از کاظمین و مرقد تو می شود           جان تو بَدجور دلـتنگ هـوایت می شوم

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

بـاز هـم بـر دل مـظلـوم شـرر افـتـاده            باز هم شـعـلـۀ زهری به جگـر افتاده

اینهمه زجر بر این جسم جوانش ندهید            وسط حجـره جواد است به سر افـتاده


دست و پا میزند و هادی خود را خواند            جـوهـر صـوت رسایش ز اثـر افـتاده

آب شد پیکرش از زهر به دادش برسید            به خـدا جـان امـامت به خـطـر افـتاده

صاحب عرش الهی ست شده خاک نشین            یــاد آشـفــتــگــیِّ جــدش اگــر افـتـاده

جگر تشنه او ذکر انا العـطشان داشت            از دل حـجـره به گـودال گـذر افـتـاده

ایـن بـدن زیـر سُـم اسـب نـرفـتـه امـا            نـظـرش بر تـن مـظـلـوم  دگـر افـتاده

زیر لب روضه شمشیر و سنان میخواند            یا حـسیـن گـویـد و با دیـدۀ تـر افـتـاده

کربلا روضه اش اما بخدا بر عکس است            چـقـدر بـر بـدنـش تـیـغ و تـبـر افـتاده

ریختند از همه سو بر تن صد چاک حسین            گـذر فـاطـمـه بـر جـسـم پـسـر افـتاده

خواهرش آمد و با پیکر بی سر میگفت:            بر تـنـت نـیـزه شکـسته چـقـدر افـتاده

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ضعف محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

ریختند از همه سو بر تن صد چاک حسین            گـذر فـاطـمـه بـر نـعـش پـسـر افـتـاده

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ للازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

هـلهـلـه نـیـست جـواب نـفـس آخـر او            به چه جرمی گل زهـرا ز نظر افتاده

حجت حضرت سبحان به تمسخر انگار            گـیـر بـی حـرمـتـی چـنـد نفـر افـتـاده

بعد کشتن چه کند با تن بی جان جـواد            بر زبـان هـمه یک تـازه خـبـر افـتاده

اهل کوچه خبر از نعش سر بام دهـند            چــقــدر بـر بـدنـش سـایـۀ پـر افـتـاده

ذکر نوحه شهادت امام جواد علیه السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سینه زنی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک   

عـبـدِ حـریـم تو ای مولای عـالـمیـنـیم            از همین هیأت آقا زائـر کـاظـمـیـنـیـم

این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا


*************************************************

ما از ازل آقا جان، دل بر ولایت داریم            چون سائلان نشسته، دمِ باب الـمرادیم

یـا جـوادُ الائـمّـه، فــدای ســوزِ آهـت            یک حجرۀ در بسته، گردیده قتلگاهت

عـیـان شد در غـریـبی دردِ نهـانت آقا            زهرِ جفا زد آتش، بر جسم و جانت آقا

این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا

*************************************************

همدم اشک و آه و سوزِ شرر شدی تو            مثلِ بابا در غربت، پاره جگر شدی تو

از ظلم و بی وفایی، پرپر چو لاله بودی            در حجره ای در بسته تو غرقِ ناله بودی

امّ الفضلِ ملعـونه، بر تو ستـم روا کرد            دلِ محـبّیـنت را با یادت غَـم سَرا کرد

این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا

*************************************************

با لبِ تـشنه آقا چـون جـانِ تو فـدا شد            زنـده دوبـاره داغ؛ شهـیـد کـربـلا شد

آن شهیدی که گردید، چون گل به مقتل پرپر            با نـالۀ جـانـسوزِ حسین غـریبِ مـادر

آن شهیدی که سرش از پیکرش جدا شد            راسِ مـقـدّسِ او هــلال نـیــزه هـا شـد

این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر تغییر داده شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

از ظلم و بی وفایی، پرپر چو لاله بودی            کنیزان غرقِ شادی تو غرقِ ناله بودی

ذکر نوحه شهادت امام جواد علیه السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سینه زنی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک   

عــزای جــواد الائــمّـه رسـیــده            ناله دارد مـادری قـامت خـمـیده

واویلا واویلا؛ واویلا واویلا (۳)


*********************

در دلها گـشته به پا شور قیامت            یا حجّت بن الحسن سرت سلامت

زهرِ کینه زد آتش بر جسم و جانش            آزرده شد از جفا روح و روانش

واویلا واویلا؛ واویلا واویلا (۳)

*********************

ام الفـضلِ ملعـونه هـمـراهِ اَعداء            زهـر جـفـا داده بر مولا واویلا

سر بر خاکِ حجرۀ غربت گذارد            با نـالۀ یا حسین جـان می سپارد

واویلا واویلا؛ واویلا واویلا (۳)

*********************

عطش شده غالب بر سبط پیمبر            گویا اشکش شد جاری درغم اصغر

شش ماهه ای که از رویِ دستِ بابا            با تیرِ سه شعـبه شد زائرِ زهـرا

واویلا واویلا؛ واویلا واویلا (۳)

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر تغییر داده شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

ام الفـضلِ ملعـونه هـمـراهِ اَعداء            کف می زد با نالۀ جانسوز مولا

ذکر نوحه شهادت امام جواد علیه السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سینه زنی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک   

در عـزایت ای گـل خـیـر الـنـسا            حضرت سلطان شده صاحب عزا

حُـبّ تو آغـشـتـه بـا آب و گِـلـم            نـام زیــبــای تــقــی ذکــر دلــم


گشته جاری اشک غم از دیده ها            در عـزایت یا جـواد ابنُ الرّضا

سیدی ابن الرضا ابن الرضا (۲ )

*********************

عشق رویت در سرشت عاشقان            کـاظـمـین تو بهـشـت عـاشـقـان

نــذر وادیِ غـمـت جـان و تـنـم            ســائـلِ بـابُ الــمــرادِ تـو مـنــم

حجت اللّهی و رکنِ عـدل و داد            یا جـواد و یاد جـواد و یا جـواد

سیدی ابن الرضا ابن الرضا (۲ )

*********************

ای فـدای روضـۀ جـانـسـوز تو            آهِ جـانـسـوز شــرر افــروز تـو

در میان حجـره ای در بـسته ای            تشنه و بی جان؛ دل شکـسته ای

زهـر کیـنه شعـله بر جانت زده            عــالـم از ســوز دلـت آتـشـکـده

سیدی ابن الرضا ابن الرضا (۲ )

*********************

ای به قـربـانِ تـو و سـوزِ دلـت            هـم دمـت گــردیـده آقـا قــاتـلـت

ای بـه قـربـان طـنـیـنِ یـا ربـت            فـاطـمـه یـا فـاطـمـه ذکـر لـبـت

روضه ات سوزی به سینه می دهد            اَشـهـدت بـوی مـدیـنـه مـی دهـد

سیدی ابن الرضا ابن الرضا (۲ )

*********************

نور هر قلبی ز خورشید ولاست            کاظمینت بهر ما چون کربلاست

شد عطش غالب به جسم و جان تو            یا حسین، ذکرِ لبِ عـطـشان تو

حـجـره ات گــردیـده وادیِ بــلا            زنـده شــد داغ شـهــیــد کـربـلا

سیدی ابن الرضا ابن الرضا (۲ )

*********************

او که لب تشنه به گودالِ شرف            داده جان بهر رسیدن بر هـدف

او که غـرق نیزه و شمشیر بود            نعره های قـاتـلـش، تکـبـیـر بود

او که پیش چشم زینب، خواهرش            جلوه گر شد بر سرِ نیزه، سرش

یا حسین و یا حسین و یا حسین (۲)

سیدی ابن الرضا ابن الرضا (۲ )

: امتیاز

ذکر نوحه شهادت امام جواد علیه السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سینه زنی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک   

شـاه مُـلکِ قـضا ادرکـنی          نـور چـشم رضا ادرکـنی

جواد الائمّه ادرکنی؛ جواد الائمّه ادرکنی؛ جواد الائمّه ادرکنی


واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا

*************************************

غـرق مِحـنت دلت شد آقا          هـمـسرت قـاتـلـت شـد آقا

رفـتـه تا سـما سـوز آهـت          خـانه ات شده قـتـلگـاهـت

یـوسـفِ غـریـب بـغـدادی          اَلعَطَش گفتی و جان دادی

جواد الائمّه ادرکنی؛ جواد الائمّه ادرکنی؛ جواد الائمّه ادرکنی

واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا

*************************************

از تو اِی افـتـخـار شـیـعه          روضـۀ کـربـلا شـد زنـده

جان دهی نور حقّ الیقـین          غـریبانه بر روزی زمین

ولی دیـگـر ز ظـلـم اعـدا          تنـت بی سـر نشد یا مـولا

جواد الائمّه ادرکنی؛ جواد الائمّه ادرکنی؛ جواد الائمّه ادرکنی

واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا

*************************************

بـسـوزد دل ارض و سـما          بـه یـاد غــربـت کــربــلا

حسیـن فـاطـمـه لب تـشنه          شد قـتـیـل شمشیر و دشنه

دشمـن و جـسارت واویلا          زیـنـب و اسـارت واویـلا

واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر تغییر داده شد

از تو اِی کـرم بر تو بـنده          روضـۀ کـربـلا شـد زنـده

مانده  اِی نـور حقّ الـیقـین          پیکرت سه روزی بر زمین

ذکر نوحه شهادت امام جواد علیه السلام

شاعر : منصور عرب نوع شعر : سینه زنی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک   

من که نـدانـستم آقا، قـدر زیـارت تو رو          نشه یه روزی که بیاد، به من بگی دیگه برو

بـبـیـن شـکـسته آمـدم ** به گـل نـشستـه آمـدم ** خـسـتـۀ خـستـه آمـدم


جوادی و ابن الجواد ** خیلی کارا ازت میاد ** دوست دارم خیلی زیاد

غریب آقام؛آقام آقام ** غریب آقام؛آقام آقام (۲)

******************************

میان حجره ای غریب، بدون یار و بی حبیب          ذکر لب خونیِّ تو، امن یجیب امن یجیب

زهر جفای همسرت ** آتش زده بر جگرت ** هیچکی نبود دور وبرت

تـشنۀ تشنه دل کـباب ** چرا نـدادن به تو آب ** ای پـسـر ابـو تـراب

غریب آقام؛آقام آقام ** غریب آقام؛آقام آقام (۲)

*****************************

یواش یواش داره میاد، ماه عزا غم حسین          آی نوکـرا آمـاده شیم، برا محـرم حسین

ماهی که دل رنگ خداست ** به غم وغصه مبتلاست ** روضه خوانش خود خداست

برای اونکه باوفاست ** غریب دشت کربلاست ** سر داره اما سرجداست

غریب آقام؛آقام آقام** غریب آقام؛آقام آقام (۲)

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تغییر داده شد

تشنه تشنه دل کباب ** چرا ندادن به تو آب ** تنت به زیر آفتاب

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : جعفر ابوالفتحی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : ترکیب بند

دستش همیشه بـاز و خداوند جود، بود            روی لب ملـک ز ثـنـایش سـرود، بود
تـنـهـا دلیـل خـلـقـت هر آنچه بود، بود            عرش خـدای عـز و جل را عمود، بود


عـالـم ز درک مـرتـبـتـش کـل روز را            نزد مـقـام و منـزلـتـش در سـجـود بود
با اینکـه از عـوام فـقـط نـاسـزا شـنـیـد            روی لبـش هـمیشه سـلام و درود، بود
مولا مدال و رتبه ای از شاه طوس داشت
از هر شعاع پرتوی شمس الشموس داشت
در عصر خویش والی نـور و امام شد            قـائـم مـقـام حـضـرت خـیــرالانـام شـد
فرقی نداشت؛ با همه "طی اللسان" داشت            با نوح و کوه و روح و ملک همکلام شد
هر ذره از وجـود خودش را فـدا نـمود            تا اینکه نزد شهـر "هـو الحق" بنام شد
آنقدر روح پاک وشریفش مبارک است            در کـاظـمـیـن، بـانـی "دارالـسـلام" شد
"مولای کل مومن" و ایمان محض بود
عـالم تمام جـسم، و او جـان محض بود
کـم های نطـق بی مثلـش ازدیـاد داشت            در اوج غم دلی شعف انگیز و شاد داشت
حـبـل اللهـی که تا به خـدا امتداد داشت            حالـی عجیب مـوقـع هـر بـامداد داشت
آنــقـدر دلــبــری ز خـلایـق نـمـود کـه            جا در میان "صحن عزیز" فؤاد داشت
از لطف آن خـزانـۀ غـیـبش جـواد بود            مال و منال و در و گوهر هم زیاد داشت
اما هـمیـشه از کـرمـش بـذل مـال کرد
مردم "الف و قامت خود مثل "دال" کرد
تـشنـه مـیـان حـجـره به دنبـال آب بود            هـر دم به یاد طفـل رضیـع ربـاب بود
وقتی ز زهـر کـینه دلش پاره پـاره شد            قـلـبـش برای حضرت زینب کباب بود
آن لحظه که نوای "حسن جان" از او دمید            رنگی نداشت بر رخ و در اضطراب بود
مثل حسن غریب و جگرسوز کشته شد            مثـل حـسیـن زیر جـبـیـنـش تـراب بود
صد شکر نیزه‌ای به دهانش نخورده بود
صد شکر خیزران به لبانش نخورده بود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر تغییر داده شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

وقتی که رقص و هلهله کردند پشت در            قـلـبـش برای حضرت زینب کباب بود

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : حمید کریمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

ﻣﻦ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﻦ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺟﻨﺎﻥ ﺭﻫﺴﭙﺭﻡ          ﺻﺪﻑ ﻋﺼﻤﺖ ﺩﺭﯾـﺎﯼ ﻭﻻ‌ ﺭﺍ ﮔـﻮﻫـﺮﻡ
ﻣﻦ ﺟﻮﺍﺩﻡ ﮐﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﯾﺰﻩ ﺧﻮﺭ ﺟﻮﺩ ﻣﻨﺴﺖ          ﻧﻬـﻤـﯿـﻦ ﺣﺠّـﺖ ﺣﻖ ﻣـﺎﯾـۀ ﻓـﺨـﺮ ﺑـﺸـﺮﻡ


ﭘـﺪﺭﻡ ﺭﺍ ﭘـﺪﺭ ﻫـﻤـﺴـﺮ ﻣـﻦ کـرد شـهـیـد          ﮐﺰ ﻏﻤﺶ ﺷﻤﻊ ﺻﻔﺖ ﺳﻮﺧﺖ ﭘﺎ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺳﺮﻡ
ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﻨﺪ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﺍﺯ ﺧﻂ ﭘﺪﺭ          ﺩﺍﺩ ﺯﻫــﺮﯼ ﮐـﻪ ﺷـﺪﻡ ﭘـﯿـﺮﻭ ﺧـﻂ ﭘــﺪﺭﻡ
ﻫﺮﭼﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﺟﮕﺮﻡ ﺳﻮﺧﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ آﺏ ﻧﺪﺍﺩ          ﺗﺸﻨﻪ ﻟﺐ ﮐُـﺸﺖ ﻣﺮﺍ ﻫـﻤـﺴﺮ ﺑـﯿـﺪﺍﺩ ﮔـﺮﻡ
آﺳﻤﺎﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻦ ﺍﺯ ﺩﺍﻍ ﻣﻦ ﺗـﺎﺯﻩ ﺟـﻮﺍﻥ          ﮐﺎﻧﺪﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺠﺮﻩ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﮕﯿﺮﺩ ﺧﺒﺮﻡ
ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪ ﻣـﺎﺩﺭ ﻣﻦ ﮔﺮ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻣﻦ ﻫﻢ          ﭘــﯿــﺮﻭ ﻣــﺎﺩﺭ ﻭ آﻣــﺎﺩﻩ ﺑــﺮﺍﯼ ﺳــﻔــﺮﻡ
ﻭﻗـﺖ ﻣُـﺮﺩﻥ ﭘـﺪﺭﻡ ﭼـﺸـﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ          ﻣﻦ ﻫـﻢ ﺍﯾﻨﮏ ﺑـﺨـﺪﺍ ﭼـﺸـﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﭘـﺴﺮﻡ
ﭘـﺴـﺮﻡ ﺭﺍ ﺑـﮕـﻮ ﺍﯼ ﺑـﺎﺩ ﺻـﺒـﺎ ﺯﻭﺩ ﺑـﯿــﺎ          ﮐـﻪ ﻣـﻦ آﻣــﺎﺩۀ ﺭﻓــﺘـﻦ ﺑـﻪ ﺩﯾــﺎﺭ ﺩﮔــﺮﻡ
ﮔــﺮﯾــﻪ ﮐـﻦ ﺷــﯿــﻌــﻪ ﮐـﻪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺳــﺘـﻢ          ﭘﺎﺭﻩ ﭘـﺎﺭﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺯﻫـﺮ ﻫـﻼ‌ﻫـﻞ ﺟﮕـﺮﻡ

: امتیاز

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : ایمان کریمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

اول راه، غزل داغ و پریشان بشود…!           بیت بیت غزل از داغ تو بی جان بشود

روزها فکر من این است و همه شب سخنم           که چرا بیت خودت؛ بهر تو زندان بشود؟


مرغ باغ ملکوتی و زمین جای تو نیست           پس عجب نیست مقامات تو کتمان بشود

خواست قـتل پدرت پاک شود از اذهان           دخترش را به تو داده ست که جبران بشود

بلکه یک گرگ صفت آمده تا در حرمت           پـشت آقـایـی بـی حـد تو پـنـهـان بـشـود

ام فضل است و یا شمر، چه فرقی دارد؟           خواست با تشنگی ات درد، دو چندان بشود

کـربـلایی شده ای لحـظه آخـر ز درون           زهـر نـیـزه ست اگر وارد میدان بشود

فرق دارد غمت اما؛ ز غم و داغ حسین           کـفـتـری کو بـرسد؛ سایه ایشان بشود؟

غزلم گرچه پُر از زخم؛ ولیکن ای کاش           مـرهـم زخـم دل شـاه خـراسـان بـشـود

: امتیاز

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : سید جواد میر صفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

و جنس درد تو از جنس روضۀ حسن ست         غریب خانۀ خود! غربت تو در وطن ست

چگونه و به چه قـیدی؟ چه نـام باید داد؟         به ام فضل و به جعده اگر رباب زن ست


زبان به شکوه گشوده ست زهر و می داند         که این دو روح و دو تن نیست، بلکه یک بدن ست

همیشه خون جگر نقش بسته بر دل تشت         چنان که زینت هر باغ، سبزی چمن ست

اگـر چه با حـسـن افـتـاده روی درد دلت         ولی حسین هم این بین با تو هم سخن ست

گریـز روضه اگر ناگـزیر از غـم اوست         حـدیث اشـک و غـم دیـدۀ اباالحـسن ست

شـدنـد بـر تـن تـو سـایـبـان کــبــوتــرهـا         هـنوز روی زمین، آفـتـاب، بی کـفـن ست

: امتیاز

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفتعلن مفتعلن فاعلن قالب شعر : غزل

زهر به جان زد شررم ای پدر           سوخت ز پا تا به سرم ای پدر

جواد مظلوم تو از دست رفت           نـمـانـده دیـگـر اثـرم ای پــدر


من که غریبانه زدم دست و پا           مگر تو گـیری به برم ای پدر

شـمـع شـدم آب شـدم سـوخـتـم           لختۀ خـون شد جگـرم ای پدر

حجـرۀ دربـسته مرا شد قـفـس           ریخت همه بال و پرم ای پدر

کاش که می‌بـود به بـالای سر           ایـن دم آخـر پـســرم ای پــدر

یار؛ مرا کـشت به فصل شباب           زد به جگـر نـیـشـتـرم ای پدر

تـشنـه‌ام و به یـاد جـدّم حـسین           اشک‌فـشان از بصرم ای پـدر

با نـفـس « مـیـثم » دلـسـوخـتـه           ریخت به دل‌ها شررم ای پدر

: امتیاز

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مسمط

ای عرش، خاک پای تو یا حضرت جواد            جود و کرم گدای تو یا حضرت جواد

دل مـهـبـط ولای تو یا حضرت جـواد            قـرآن پُـر از ثنای تو یا حضرت جواد


مـدّاح تـو خـدای تو یـا حضرت جـواد

جان جهـان فـدای تو یا حضرت جواد

در حُـسن تو فـروغ خـدا موج می‌زند            آیات جود و لطف و عطا موج می‌زند

در خُـلق با صفـات، صفا موج می‌زند            در طلعـتت جـمال رضا مـوج می‌زند

راز و نیار و ذکـر و دعا موج می‌زند

در صحن با صفای تو یا حضرت جواد

تو کـیـستی؟ فـروغ خـداونـد سـرمدی            فـرزنـد فـاطـمـه ثــمـر قـلـب احـمـدی

جـان مجـسّـم اسـتـی و روح مجـرّدی            دیـن را مـؤیّــدی و خــدا را مـؤیّــدی

ابـن الـرّضـای اوّل و سـوّم مـحـمّـدی

ایمان بود رضای تو یا حضرت جواد

جـود و کـرم دو سـائـل باب کـرامتـت            بر نه فلک حکـومت و در دل اقامتت

در روز حـشر چشم قیامت به قـامتت            از کـودکـی به دست، لـوای امـامـتـت

بر مـلـک بی حـدود الـهـی زعـامـتـت

خود چیست اقتضای تو یا حضرت جواد

عـلـم تو فـوق عـلم تـمامیِّ عـالـم است            در شرح علم و دانش تو وصف ما کم است

عاجز به پیش نطق تو صد پور اکثم است            گـفـتار تو تمام چو آیـات محـکم است

هر جمله ات حیات دو صد پور مریم است

ای حرز جان، دعای تو یا حضرت جواد

پایت به فرش و زینت عرش معظّمی            در کـودکـیـت پـیـر اسـاتـیـد عــالـمـی

احـیـاگـر هـزار مـسـیـحـا به هر دمی            آری نـهـم وصـیِّ رســول مـکــرّمــی

ابـن الــرّضــای اشـــرف اولاد آدمـی

خـلـقـت بود برای تو یا حضرت جواد

مأمون ذلیـل عـزّت و جـاه و جلال تو            قـدر و جـلال و منـزلـتـش پـایـمال تو

قـرآن گـواه دانش و عـلـم و کـمـال تو            پـیـدا بـود جــمـال خـدا در جـمـال تـو

جنّت شکـوفه ای بود از یک نهـال تو

هستی بود عطای تو یا حضرت جواد

با آن جلال و عزّت و قدر و کمال و جاه            گـردید بر تو خـانـۀ در بـسته قـتـلگـاه

شد هـمـسـر تو قـاتـلـت ای حجّـت اله            در موسم جوانی، بی جرم و بی گـناه

شــد قـسـمـت تـو زهــر جـفــا آه آه آه

از یـار بی وفـای تو یا حضرت جـواد

در بین حجره سوختی و دست و پا زدی            وز سوز دل رسول خدا را صدا زدی

هنـگـام مـرگ نـالـۀ به یاد رضا زدی            از اشگ دیده زخم درون را دوا زدی

در بیـت خـویش نـالـۀ واغـربـتـا زدی

کی بود این سزای تو یا حضرت جواد

دنـیـا نـدیــد بـعـد پــدر شــادمــانـی‌ات            پـیـوستـه بود غـصّه و درد نـهـانی‌ات

تـا شـد خـمـوش زمــزمـۀ آسـمـانی‌ات            قاتل گریست بر تو و بر نوجـوانی‌ات

در قلب «میثم» است غـم جـاودانی‌ات

سوزم من از عزای تو یا حضرت جواد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمامی سایت ها حتی سایت نخل میثم « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده که احتمالا غلط تایپی می باشد لذا جهت رفع نقص اصلاح شد

در خُـلق با صفـات، صفا موج می‌زند            در طلعـت جـمـال رضا مـوج می‌زند

با آن جلال و عزّت و قدر و جلال و جاه            گـردید بر تو خـانـۀ در بـسته قـتـلگـاه

در تمامی سایت ها حتی سایت نخل میثم بند آخر بصورت ناقص آمده است لذا برای رفع این نقص مصرع آخر اضافه شد

در قلب «میثم» است غـم جـاودانی‌ات            سوزم من از عزای تو یا حضرت جواد

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

خـواهـر نداشتم که پـرستاری‌ام کند            مـادر نـداشتـم که مـرا یـاری‌ام کـند

این بی كسی خلاصه به بی مادری نشد            بـابـا نـبـود رفـع گـرفـتـاری‌ام کـنـد


تنهـا جـفـای هـمـسر من قـاتـلـم نشد            اصلاً کـسی نبـود که دلـداری‌ام کند

جود مرا به زهر جفایش جواب داد            نیّت نـداشت ایـنکـه وفـاداری‌ام کند

در خـانه ام محـاصرۀ دشمـنان شدم            یک یار نیست تا که علمداری‌ام کند

دیگـر کسی به داد دل من نمی رسد            باید اَجـل بیـاید و غـمخـواری‌ام کند

سوز عطش مرا به دل قـتلگـاه برد            هادی کجاست چـارۀ بیـماری‌ام کند

جان دادم و کسی به روی سینه‌ام نبود            یـاد حـسـیـن وقت بـلا یـاری‌ام کـند

رأسـم جـدا نـشد که مـیـان اسـیـرها            بـالای نـیـزه شـاهـد بـازاری‌ام کـند

با سُّـم اسب، پـیـکـر من آشـنـا نـشد            خونم نریخت تا همه جا جاری‌ام کند

طاغوت از مبارزۀ من امان نداشت            عمری ز کینه خواست دل آزاری‌ام کند

مهدی بیا که تـازه شده داغ فـاطـمه            بـا قـامت خـمـیـده عـزاداری‌ام کـند

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

همراه دست و پا زدنم هـلهله کـنان            با پای کوبی اَش طلبِ خـاری‌ام کند

نعش مرا به مکر و اهانت به بام بُرد            یک لحظه هم نخواست نگهداری‌ام کند